نیر دختری مهاجر با پدری علیل ساکن حلبی آبادهای حاشیه شهر تهران و مشغول دوره گردی و دست فروشی است. او با پاسبانی به جرم سد معبر کردن درگیر شده و پا به فرار میگذارد و به قهوهخانهای پناه میبرد که پاتوق عدهای از لات و لوتهای شهر است. صاحب قهوهخانه شخصی است به نام قنبر دیزلی ملقب به «دندون طلا» که به نیر پناه میدهد
کاربر عزیز
جهت دانلود وارد پنل کاربری خود شوید
چنانچه از اعضای آنوبیس نیستید برای ثبت نام اینجا کلیک کنید.
خلاصه داستان
نیر دختری مهاجر با پدری علیل ساکن حلبی آبادهای حاشیه شهر تهران و مشغول دوره گردی و دست فروشی است. او با پاسبانی به جرم سد معبر کردن درگیر شده و پا به فرار میگذارد و به قهوهخانهای پناه میبرد که پاتوق عدهای از لات و لوتهای شهر است. صاحب قهوهخانه شخصی است به نام قنبر دیزلی ملقب به «دندون طلا» که به نیر پناه میدهد
«نٓیِّر» دختری مهاجر با پدری علیل ساکن حلبی آبادهای حاشیه شهر تهران است که مشغول دورهگردی و دست فروشی است. او به جرم سد معبر با پاسبانی درگیر شده و پا به فرار میگذارد و به قهوهخانه ای پناه میبرد که پاتوق عدهای از لاتهای شهر است، صاحب قهوهخانه شخصی است به نام قنبر دیزلی (ملقب به «دندون طلا») به نیر پناه میدهد و دندون طلا از شجاعت و پاکدامنی و زحمت کشی نیر خوشش میآید و نیر نیز از جوانمردی و حق طلبی قنبر. این آشنایی منجر به عشقی آتشین شده که فرجامش بارداری نٓیِّر است. قهوهچی بعد از آنی که عشقش فروکش کردهاست پشیمان شده و منکر بچه میشود و …