خلاصه داستان : ما رفیق بازیم ، پای حق وای میستیم ، بزنن می زنیم ، بکشن ، می کشیم ، ما هفتا تا تهش می ریم ولی نمی بخشیم ،تهش هرچی که باشه بازم هستیم ،...
خلاصه داستان : عشق گاهی در یک ظهر داغ تابستان میآید و گاهی در عصر برفی یک روز زمستان. در انتهای روز آفتاب غروب و در گذر زمان برفها آب خواهند شد اما...