امیرحسین، کارمندی که به تازگی در شرکت و کارخانه پیشرفت قابل توجهی داشته، برای حل مشکل مالی خود و نامردش شقایق، از واحد مالی شرکت وام درخواست میکند؛ خبر درخواست وام به گوش سارا، دختر مدیر کارخانه میرسد؛ کسی که مدت هاست دلباخته امیرحسین است؛ افسانه، مدیر کارخانه که سال هاست همسرش فوت شده نیز توجهش به امیرحسین است؛ فرامرز، برادر افسانه متوجه این نابسامانی میشود و…
خلاصه داستان
امیرحسین، کارمندی که به تازگی در شرکت و کارخانه پیشرفت قابل توجهی داشته، برای حل مشکل مالی خود و نامردش شقایق، از واحد مالی شرکت وام درخواست میکند؛ خبر درخواست وام به گوش سارا، دختر مدیر کارخانه میرسد؛ کسی که مدت هاست دلباخته امیرحسین است؛ افسانه، مدیر کارخانه که سال هاست همسرش فوت شده نیز توجهش به امیرحسین است؛ فرامرز، برادر افسانه متوجه این نابسامانی میشود و…