در زمان حمله منافقین، ستاره پرستار یکی از بیمارستان های صحرایی غرب کشور است. او به همراه مجروحان و مردم محلی، در حال فرار هستند که خبر سقوط اسلام آباد را می شنوند. آنها به یک قلعه پناه می برند و این تازه شروع ماجراست… در خلاصه داستان فیلم آمده است: هوا تاریک و سرد بود. خاک ریز کوچک نعل اسبی را باید بهش می رسیدم تا تو را از اونجا نجات بدم ولی افسوس هیچوقت نتونستم. راستش من دلم می خواد برگردم به روزهای قبل از اینم، روزهای قبل از این صداها و خونهایی که باهاش عجین شدم. حالا دیگه مطمئنم که جنگ هیچ ملتی را شرافتمند نمی کنه
کاربر عزیز
جهت دانلود وارد پنل کاربری خود شوید
چنانچه از اعضای آنوبيس نیستید برای ثبت نام اینجا کلیک کنید.
خلاصه داستان
در زمان حمله منافقین، ستاره پرستار یکی از بیمارستان های صحرایی غرب کشور است. او به همراه مجروحان و مردم محلی، در حال فرار هستند که خبر سقوط اسلام آباد را می شنوند. آنها به یک قلعه پناه می برند و این تازه شروع ماجراست… در خلاصه داستان فیلم آمده است: هوا تاریک و سرد بود. خاک ریز کوچک نعل اسبی را باید بهش می رسیدم تا تو را از اونجا نجات بدم ولی افسوس هیچوقت نتونستم. راستش من دلم می خواد برگردم به روزهای قبل از اینم، روزهای قبل از این صداها و خونهایی که باهاش عجین شدم. حالا دیگه مطمئنم که جنگ هیچ ملتی را شرافتمند نمی کنه